پیام امام خمینی به زائران بیت الله الحرام
زمان: 26 مهر 1357 / 15 ذی القعده 1398
مکان: پاریس، نوفل لوشاتو
موضوع: مصایب و گرفتاریهای ملت مسلمان ایران
مناسبت: فرا رسیدن ایام حج
مخاطب: زائران بیت الله الحرام و مسلمین جهان 15 شهر ذی القعده 98
بسم الله الرحمن الرحیم
اکنون که موسم حج بیت الله الحرام است و مسلمین از اطراف جهان به زیارت خانه خدا آمدهاند، لازم است در خلال اعمال شریفه حج به یکی از بزرگترین فلسفه این اجتماع عظیم توجه داشته و به وضع اجتماعی و سیاسی کشورهای اسلام رسیدگی کرده و از گرفتاریهای برادران ایمانی خود مطلع گشته و در رفع آن حسب وظیفه اسلامی و وجدانی کوشش کنند. اهتمام به امر مسلمین، از فرایض مهمه اسلام است. اینک اینجانب از وضع گرفتاری ملت مسلمان ایران، گزارشی به شما زائران بیت الله الحرام میدهم و از مسلمین همه اقطار (1) عالم استمداد میکنم.
ایران که اکنون حدود سی میلیون مسلمان دارد، از پنجاه سال قبل تاکنون گرفتار در چنگال خاندان پهلوی، که رسماً نوکر اجانب بوده و هستند، میباشد. در این پنجاه سال سیاه، این ملت بزرگ، در تحت فشار پلیس و اختناق و شکنجه روحی دست و پا میزند، و تمام مخازن زیرزمینی و منافع حیاتی ملت را شاه به اجانب داده است. نفت را امریکا و گاز را شوروی و مراتع و جنگلها را به علاوه بر بخشی از نفت، انگلیس و بعض کشورهای دیگر. مردم را از تمام مظاهر حیاتی محروم نموده و به حال عقب ماندگی نگه داشته. نظام ارتش و فرهنگ ما و اقتصاد کشور، استعماری و رشد را به همه ابعادش از ملت سلب نموده، اکنون که در سالهای اخیر، ملت بیدار شده و برای احقاق حق خود بپاخاسته و فریاد مظلومانهاش بلند شده است، جواب آنها با مسلسل و تانک و توپ داده میشود. قتل عامهایی که در این چند ماه اخیر در شهرهای ایران رخ داده، روی تاریخ را سیاه نموده. شاه با تمام قوای جهنمی به پشتیبانی امریکا به جان مردم مظلوم افتاده؛ ایران اکنون به شکل قبرستانی مبدل و اعتصابات عمومی سرتاسر کشور را فرا گرفته، و شاه در این نفسهای آخرش میخواهد از این ملت مستضعف انتقام بگیرد. سایه شوم حکومت نظامی بر سر ملت برقرار و دست کماندوهای مزدور برای قتل بزرگ و کوچک و زن و مرد باز است.
اینجانب در هیچ یک از کشورهای اسلامی اجازه ادامه به فعالیت خود، که رساندن ندای مظلومانه ملت است به عالم ندارم، و چون وظیفه دینی و وجدانی خود را باید ادا کنم، به ناچار به خارج از بلاد مسلمین آمدم، شاید بتوانم جوامع بشری را از آنچه به ملت مظلوم ایران میگذرد آگاه، و تا پیدا کردن فرصت برای ادامه عمل در یکی از بلاد اسلامی، در خارج زیست میکنم.
اکنون ای مسلمین جهان، در امر ایران اهتمام کنید و ناله یک ملت سی میلیونی مستضعف را به جهانیان برسانید. از رسول اکرم - صلی الله علیه و آله - منقول است:مَنْ اصْبَحَ و لَمْ یَهْتَمَّ باْمور المُسلمینَ فَلَیْسَ بِمُسلِمٍ.(1) «اللهُمَّ قد بلَّغتُ». (2) والسلام علی من اتبع الهدی.
لزوم کم توقعی حجاج در کاروانها
و راجع به حج و آقایانی که در حج، در کاروانها هستند. حقیقت حج این است که شما بروید درد مردم را ببینید؛ ببینید فقرا چه جوری هستند، شما هم بشوید آن طور. ببینید مستمندان جهان چطورند، شما هم [به] آن رنگ درآیید. اگر مردم توقع داشته باشند که حالا که ما حج می رویم باید برای ما همچو رفاه حاصل بشود که در منازلمان هم نیست، این حج نمی تواند باشد. آن حجی که خدای تبارک و تعالی بر اشخاص واجب فرموده است این است که بروید آنجا زندگانی مردم را ببینید. آن وقت که ما رفتیم، زندگانی آن وقت حجازیها را یک مقداری دیدیم ـ که حالا حجاج نمی توانند ببینند ـ آن وقت که ما با اتومبیل بین مکه و مدینه می رفتیم، هر جا اتومبیل می ایستاد، هر جا در این بیابانهای لم یَزْرَع[2] طولانی، هر جا اتومبیل می ایستاد، از زیر این بته ها و اینها می آمدند بیرون بچه هایی که هیچ لباس نداشتند، زنهایی که لباسشان فقط ساتر بود، مردهایی که وضعشان را انسان نمی تواند بیان بکند، می آمدند و از مردم گدایی می کردند. باید اینها را انسان ببیند و بعد توقع بکند به اینکه نخیر، ما باید حالا که حج می رویم و با کاروان می رویم و ـ نمی دانم ـ چی می رویم، حالا باید در آنجا همه چیز برای ما مهیا باشد. خیر، یک قدری باید توجه به این مسائل بکنند. آقایان روحانیون، مردم را توجه بدهند به این مسائل که توقعات آنها در سطح بالا نباشد. شما را با طیاره می برند، آن وقتها که می رفتند، با الاغ می رفتند؛ چند وقت می رفتند در بعضی جاها، چهارده ماه طول می کشید؛ چهارده ماه طول می کشید رفت و برگشت حج. حالا شما دو ساعت، سه ساعت سوار می شوید به طیاره با راحتی می روید آنجا. آن وقت که می رفتید، خانه ای تو کار نبود که شما بروید. شما خودتان باید بروید تهیه بکنید و خودتان بروید زحمت بکشید. آن هم آن خانه هایی که بودند و آن وضع و آن کثافتی که در آن وقت بود. حالا خانه برایتان تهیه کرده اند. خوب، شما حاجی هستید، شما مسلمانی هستید که می خواهید به داد مسلمین برسید، به داد مستضعفین جهان برسید. این قدر بالا نبرید توقعات خودتان را که خدای تبارک وتعالی یک وقت ـ خدای نخواسته ـ امر بفرماید که این جور نشود ـ و نمی شود آن وقت ـ آن وقت گرفتاری زیاد می شود.
باید شما آقایان روحانیون، مردم را تذکر بدهید به اینکه اگر یک کمبودی هست، آقایان که رفتند کارها را کردند، خوب زحمت کشیدند و دارند هم الآن می کشند، ولیکن بیشتر از آن قدرتشان که نمی توانند زحمت بکشند. به اندازۀ وسعشان، به اندازۀ قدرتشان، زحمت کشیدند و کار انجام دادند، خانه تهیه کردند با آن سختیهایی که در آنجا هست، لکن نمی توانند بیشتر از این بکنند. اگر یک وقت دیدید یک چیزی کسری دارید، نه اینکه آقایان نخواسته اند، آقایان نتوانسته اند. وقتی نتوانسته اند چه بکنند؟ بگویند که آقایان حج نیایید؛ برای اینکه ما نمی توانیم برای شما یک جای بزرگی درست کنیم و ـ نمی دانم ـ یک تفریحگاهی داشته باشیم و چه ؟ یا نه، بیایید و یک قدری هم توجه کنید به زحمتهایی که فقرا می کشند.
وظیفه مهم روحانیون آموزش احکام حج
در هر صورت، این وظیفۀ علمایی است که در کاروانها هستند؛ یعنی، یکی از وظایفشان. یکی از وظایف مهم هم قضیۀ آشنا کردن مردم است به مسائل حج. بسیار آدم می بیند که حج می روند. زحمت می کشند، لکن مسئلۀ حج را نمی دانند، آنجا گرفتار می شوند. بعد که آمدند، بعد از چند سال، سؤال می کنند که ما این جور کردیم، آیا حجمان درست است یا نه؟ ما این طور نکردیم، آیا درست است یا درست نیست؟ آیا ما مُحرِم باز هستیم یا نه؟
باید آقایان مردم را [در] جلسه قرار بدهند؛ جلسۀ درس قرار بدهند، درس بدهند مردم را ، آداب حج را، واجبات حج را، محرّمات حج را؛ اینها را بگویند. آدابش هم نشد، نشد، اما محرّمات و واجبات را به مردم تعلیم کنند و هر روز [جلسه] داشته باشند. مردم هم موظف اند که بروند پیش آقایان در این درسها اگر دارند، بروند آقایان گوش کنند و مسائل حج را یاد بگیرند که بعدها گرفتار نشوند که وقتی که آمدند، [نگویند: ]«من طوافم چه جوری بود، آیا درست است یا نه؟» وقتی مسئله را یاد گرفتید، دیگر درست می شود، دیگر عیبی پیدا نمی کند. این هم یکی از وظایفی است که همه دارند و روحانیون باید این وظیفه را در آنجا انجام بدهند. و مردم هم باید دنبال این امر باشند که مسئلۀ حج را یاد بگیرند، نه اینکه ما فقط حج برویم و هر چه شد ، شد دیگر. نه، این غیر از سایر جاهاست. خوب، انسان زیارت می رود، اگر زیارتش هم چیزی نشد، دیگر اشکالی برایش پیدا نمی شود. اما اینجا اشکال پیدا می شود، بعد مُحرِم می ماند، بعد باید دوباره حج برود. پس این مسائل مشکل پیش می آید که باید برای خاطر خودتان هم [که شده، ]این مسائل را تعقیب کنید که یاد بگیرید و در اشتباه و خطا نیفتید که بعدها اسباب زحمتتان بشود. این هم یکی از مسائل است.
لزوم وجود نظم در امور سیاسی حج
از مسائل دیگری که باز آقایان روحانیون که در کاروانها هستند به مردم بگویند، [این] که باید این امر، اموری که در آنجا واقع می شود، امور سیاسی که در حج واقع می شود، روی نظام باشد. اینکه هر کس خودش بخواهد یک کاری بکند، این هرج و مرج همیشه غلط بوده. هر امری باید یک نظمی داشته باشد. می خواهند اجتماع کنند برای فلان امر، خوب، یک کسی که متکفل امور حج است باید برنامه بدهد، روی آن برنامه عمل بکنند. هر کسی بخواهد، در هر گروهی بخواهد خودش علی حده روی مذاق خودش ـ که اختلاف هم خیلی هست بین مذاقها ـ بخواهد چی بشود، هم گرفتاری آنجاها پیدا می شود و بدتر از آن، این است که گاهی وقتها اسباب وهن می شود برای جمهوری اسلامی. نباید کاری بکنند که برای جمهوری اسلامی یک بدنامی پیدا بشود. خوب، مبلغینی که الآن در همه جای دنیا تقریباً هستند، بر ضد ما همۀ تبلیغات را، در ضد جمهوری اسلامی همۀ تبلیغات را دارند می کنند، دیگر ما خودمان یک کاری نکنیم که یک مطلبی دست آنها بیفتد و هر چی می خواهند به آن باد بکنند و هر چی می خواهند زیادش بکنند. این هم یکی از مسائل لازم است که به هر کسی در کاروانی که هست، بگویند که روی میزانی و روی برنامه باید کارها انجام بگیرد، نه [اینکه] هرج و مرج باشد؛ هر که هر طوری دلش می خواهد عمل بکند. این هم یک مسئله ای است که باید آقایان به آن خیلی توجه بکنند و اشخاصی هم که حج می روند توجه بکنند که ـ خدای نخواسته ـ حجشان مخلوط به معصیت، یک وقتی نشود؛ همه اش اسلام باشد و همه اش عبادت باشد؛ راهپیماییها عبادت باشد، نه معصیت؛ شعارها عبادی باشد، نه معصیتی، جوری باشد که برای خدا باشد. هر که هر کاری دلش می خواهد [بکند] به هر که می خواهد بد بگوید، نه، این طوری نیست. باید این مسائل روی یک برنامۀ صحیحی که از قبل ریخته می شود، این مسائل هم باید توجه به آن بشود.