پاسخ به برخی از شبهات در حج و زیارت
در شرائطی که به فصل مراسم عبادی و کنگره جهانیِ حج و زیارت حرم نورانی پیامبر رحمت (ص) نزدیک شده ایم در فضای مجازی عده ای با دامن زدن به شایعاتی -گرچه مورد تکذیب سازمان حج بوده- مانند انصراف حجاج یزدی و یا اراده انصرافّ حجاج تبریزی، اراده کرده اند تا حجاج بیت الله الحرام را به انصراف از حج کشانده و با سخنانی بظاهر اخلاقی، مانند؛ هزینه کردن مخارج حج در امور خیریه مانند ازدواج جوانان، حجاج را از انجام واجبِ الهی منصرف کنند.
در این باب توجه به چند نکته شرعی و عقلانی و اخلاقی ضروری است؛
۱ ) خداوند متعال برای انسانی که دارای استطاعتِ بدنی، مالی و راهی می باشد، حج را یک بار واجب کرده است و در وجوب این فریضه ذره ای تردید نیست.
۲ ) هیچ چیزی از امور خیر و یا احسان ها و نیکوکاری ها، جای حجِ واجب را پر نمیکند و از «انسانِ مستطیع» رفع تکلیف نمی شود.
در حدیث شریفی که صاحب کتاب وسائل الشیعه نقل میکند آمده است؛ در زمان رسول الله (ص) فردِ مستطیعی به حج نرفت و هزینه آن را در راه خدا انفاق کرد ، وقتی خبر به پیامبر رحمت (ص) رسید ، حضرت رسول الله به او فرمودند: «اگر به اندازه کوه ابوقبیس [که یک کوه بسیار بزرگ است] در راه خدا طلا به فقرا احسان کنی و بدهی، جای حجِ واجب شما را نمیگیرد!».
۳ ) این سخن که بیاییم هزینه و پول حج را به فقرا و نیازمندان دهیم ؛ یک شبهه قدیمی است که برخاسته از اذهان ساده و یا اذهان تخریب گری است که با انگیزه های مشکوکی همت به تخریبِ واجبات الهی دارند.
سوال مهم وجدانی از این عده به اصطلاح احسان گرا این است چرا در طول سال، از میلیون ها مسافری که برای تفریح و خوش گذرانی از کشور خارج میشوند و چند صد میلیارد پول را هزینه میکنند، دعوت به کار خیر به جای آن مسافرت های پر هزینه نشده! اما وقتی سالانه زائران خانه وحی آماده این عبادت بزرگ و واجبِ بی بدیل میشوند ، انگشت شبهه و اتهام خود را روی آنها قرار داده و اعتراض میکنند؟!
۴ ) شُبهه ترک حج با توجیه اینکه این پول هنگفت به دست وهابیت می رسد و سزاوار نیست به آنان کمک مالی شود، از آن دسته شبهاتی است در آن یک نوع خلط حق و باطل دیده می شود!
در اینکه مذهب وهابیت یک مذهب ساختگی و باطلی است کما این که بسیاری از دیگر مذاهب اهل سنت در این باور با ما شریک هستند، تردیدی نیست.
اما؛ بدایند این شبهه و یا شایعه از سوی کسانی ترویج می شود که از دین و مسائل دینی و از منابع آن که آیات قرآن و روایات است، یا بی اطلاع هستند و یا اینکه تعمد دارند و میخواهند این فریضه بزرگ الهی را زیر سؤال ببرند!
در پاسخ به این شبهه سُست اجمالا تقدیم دارم؛ در طول تاریخ اسلام غیر از زمان محدودی که حج در مدیریتِ پیامبر رحمت (ص) بود و نیز دوران محدود زعامت و خلافت حضرت امیر (ع)، همیشه حج و خانه خدا در مدیریت امویان و عباسیان و خلفاء جور بوده و بدستور و تاکید ائمه اطهار (ع) شیعیان، و حتا خود ائمه (ع) در آن شرکت جدی داشته اند.
۵ ) روشن است که این سفر عبادی و معنویِ به تمام معنا ، در صورت ؛ عدم استطاعت و یا تشرّف در سالهای گذشته و یا معارضه با حقوقِ واجبِ خانواده و یا ارحام و یا جامعه؛ غیر واجب است، و شاید در برخی موارد حکم «استحباب» را هم نداشته باشد و لازم به ذکر نیست که این سفر معنوی با هر گونه انگیزه دنیاگرایانه و یا ریاکارانه و یا ریاست طلبانه؛ یک «سفر دنیائی» خواهد بود!
بکوشیم از فضای مجازی برای تقویت بنیان های انسانی و اخلاقی و دینی کمک بگیریم و از شایعات و تخریب ارکان اخلاق و دین ممانعت داشته باشیم. ان شاء الله.
بررسی شبهه حج ناتمام امام حسین علیه السلام
حج ناتمام به آخرین حج امام حسین(علیه السلام) پیش از واقعه کربلا اشاره دارد. در برخی نقلهای تاریخی آمده است امام برای اینکه به دست مأموران یزید بن معاویه دستگیر نشود، حج خود را ناتمام گذاشت و نیتش را از عمره تمتع به عمره مفرده برگرداند اما بر اساس برخی شواهد تاریخی و روایات، امام از همان ابتدا، نیت عمره مفرده داشت و اصلا حجی انجام نداد تا آن را ناتمام بگذارد؛ چراکه قربانی نکرد و از میقات، احرام نبست و از پیش برای رفتن آماده بود.
آیا امام حسین حج خود را نیمه تمام گذاشت؟!
امام علیه السلام در مقام انجام دادن اعمال حج نبوده است تا بخواهد برای سفر به کربلا حج خود را کنار بگذارد و نیمه تمام آنرا رها کند ضمن اینکه هیچ کس مجاز نیست عمل حج را نیمه تمام رها کند و اگر کسی احرام ببندد بر او واجب است تا پایان کار اعمال را انجام دهد.
به جمله زیر دقت کنید:
امام حسین علیه السلام حجًش را نیمه تمام گذاشت وبه جای کوچ به سرزمین عرفات عازم کربلا شد
بارها این جمله را از مداحان و منبری ها شنیده ایم گاهی هم گفته میشود امام حسین (علیه السلام) ازعرفات راهی کربلا شد ، برخی هم که بی دقتی بیشتری دارند امام (علیه السلام) را از منا راهی کربلا کرده اند.
انگیزه گویندگان این سخن بیان اهمیت قیام امام (علیه السلام) و ایجاد رقت قلب در مستمعین است تا بتوانند اشک آنان را در بیاورند.
متاسفانه این سخن از تهمتهای ناروائی است که عده ای برای رونق کار خودشان به امام حسین (علیه السلام) می زنند . برای وضوح مطلب ابتدا به نقل دو فرع فقهی و یک مطلب تاریخی می پردازم :
۱- حج تمتع متشکل از دو عملِ عمره و حج است وعمره آن باید در ماههای حج که عبارتند از شوَال ، ذی قعده و ذی حجًه انجام شود و زمان حج تمتع مشخص و از نهم ذی حجه است.
۲- عمره در سایر ماههای سال عمره ی مفرده نامیده میشود و نمیتوان با آن حج انجام داد.
۳- امام حسین (علیه السلام) در اواخر ماه رجب سال ۶۰ هجری قمری از مدینه حرکت وچون ورود به مکًه بدون احرام مشروع نیست اوایل ماه شعبان همان سال بعد از حدود پنج روز راه پیمائی به مکًه رسید وهنگام ورود به مکه عمره مفرده انجام داد.
اکنون به بیان چند نکته که بطلانِ سخن مداحان ومنبری ها را روشن میکند می پردازم .
الف- با توجه به اینکه سفر امام (علیه السلام) در ماههای حج نبوده است همانطور که بیان گردید بدون تردید هنگام ورود به مکًه که در ماه شعبان بوده است امام(علیه السلام) عمره مفرده انجام داده و به اتفاق فقهاء با عمره مفرده نمی توان حج گذارد.
ب- در هیج جای تاریخ ثبت نشده است که در ماههای حج امام مجددا به جحفه یا سایر مواقیت رفته و با بستن احرام ، عمره تمتع انجام داده است ویا اینکه امام برای حج احرام بسته و آنرا به عمره تبدیل کرده است و اساسا دلیلی هم برای این کار وجود نداشته چون تفاوت انجام مناسک حج با عمره مفرده ۴ روز است و این مدت چنان تاثیری نداشته است که امام بخواهد حج را تبدیل به عمره نماید و هرچه سریعتر به سوی کربلا برود.
ج- با توجه به دعوت جمع کثیری از مردم کوفه از امام (ععلیه السلام) برای سفر به این منطقه و پذیرفتن امامت و رهبری مسلمانان ، امام تصمیم به اجابت تقاضای آنان گرفت ولی برای اطمینان از این دعوت و بررسی صحت و سقم آن پسر عموی خود مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد و او نیز طی پیامی دعوت مردم را تأیید و از امام خواست هرچه زودتر به کوفه برود بنابراین قبل از فرارسیدن موسم حج امام تصمیم به خروج از مکه و قصد سفر به عراق داشته است واین مطلب در وصیت امام به برادرش محمد حنفیه هنگام خروج از مدینه نیز دیده میشود بخشی از وصیً امام (علیه السلام) به شرح زیر است:
من برای تفریج ، تفرًج ،استکبار ،فساد و ظلم خارج نمیشوم بلکه برای اصلاح امتً جدم خارج میشوم و تصمیم دارم امر به معروف ونهی از منکر کنم و سیره جدم رسول الله (صلی الله علیه و آله) و پدرم علی (علیه السلام) را احیاء کنم
د- علت خروج امام (علیه السلام) از مکًه در هشتم ذی حجًه این بود که نامه مسلم درآن ایًام به امام رسید از طرفی در همین زمان عده زیادی برای انجام مناسک حج به مکّه آمده بودند و بهترین زمان برای آغاز این سفرمهم و سرنوشت ساز هشتم ذی حجه بود تا اطلاع رسانی صحیح از اهداف این سفر صورت گیرد لذا امام روز هفتم ذی حجه با خطبه ای غرًا آغاز سفر و هدف مهم آنرا به اطلاع مردم رسانید و روز هشتم ذی حجه از مکه خارج شد بخشی از خطبه امام (علیه السلام) به شرح زیر بود:
مرگ برای فرزندان آدم همانند گردن بند بر گردن دختران جوان است ، اشتیاق من برای دیدار پدر وجدًم و رفتگان خاندان همانند اشتیاق یعقوب برای دیدار یوسف است گویا می بینیم در جائی که برای کشتنم مقرر شده گرگها بند بند مرا از هم جدا میکنند وفرار از ان نیست و بر بلاهای او صابریم و او اجر ما را کامل خواهد کرد پس کسی که حاضر است ایثار کند وجانش را در این راه بدهد و با ما بیاید بداند که من فردا حرکت میکنم ان شاء الله .
ه- اهمیت قیام امام (علیه السلام) درهدف آن است که در کلمات امام بخوبی به آن اشاره شده و زمان حرکت میتوانند آنرا برجسته نماید و مردم را به تفکر وا دارد و جای خالی ایشان در سرزمینهای عرفات و منا میتواند مردم را به اندوه فرو برد و این پرسش را در ذهن آنان ایجاد کند که چرا اقدام به این سفر کرد بنا بر این زمان سفر در استفاده مطلوب برای بیان هدف آن مفید است وبه قدر کافی این مطلب روشن هست تا نیاز به اضافه کردن پیرایه هائی که نه تنها مفید نیست بلکه پرسشهای نا صحیحی در ذهن مردم ایجاد میکند نباشد.
نتیجه گیری
از آنچه گذشت روشن میشود که امام علیه السلام درمقام انجام دادن اعمال حج نبوده است تا بخواهد برای سفر به کربلا حج خود را کنار بگذارد و نیمه تمام آنرا رها کند ضمن اینکه هیچ کس مجاز نیست عمل حج را نیمه تمام رها کند و اگر کسی احرام ببندد بر او واجب است تا پایان کار اعمال را انجام دهد و تنها در موارد خاصی هست که میشود حج را تبدیل به عمره کرد که در مورد امام حسین سالبه به انتفاء موضوع است و برای بیان اهمیت قیام امام حسین(علیه السلام) نیاز به دروغ پردازی نیست بلکه بیان حقیت همیشه با وجدان های پاک سازگار تر است و اگر واقعیات قیام عاشورا همانطور که بوده بیان شود مردم بیشتر تحت تاثیر قرار خواهند گرفت .
حج برویم یا به فقرا کمک کنیم؟
حج سفری است معنوی و فریضهای است الهی که طبق فرمان خداوند برای کسی که استطاعت دارد واجب است حداقل یکبار به این سفر رفته و مناسک آن را انجام دهد.
این درحالی است که گاهی برخی از خواص جامعه در فضای مجازی به بیان برخی شبهات مبنی بر عدم وجوب حج باتوجه به شرایط اقتصادی کنونی اشاره میکنند و با بیان این نکته که «بهتر است به جای رفتن به این سفر پولمان را خرج فقرا کنیم» به توجیه این مطلب میپردازند و یا اینکه چرا ما باید به حج برویم در صورتی که مکه در دست مشرکان ظالم است و پولمان به جیب آنها میرود.
در جواب این سوال مبنی بر حاکمیت ظالم در عربستان باید گفت: در زمان پیامبر(ص) نیز وقتی رسول خدا یا طرفداران ایشان میخواستند به حج بروند و محرم شوند مکه در دست مشرکان بود. اما سفر حج تحریم یا لغو نشد.
فلسفه حج تصویری از قیامت است، در زمان حج باید انسان سادهزیستی را مراعات کند و در زمان احرام دیگر فقر و ثروت، زیبایی و زشتی، تاهل و تجرد، خاص یا عام و... معنایی ندارد زیرا همه یک نوع لباس میپوشند و همه یکسان هستند در آنها فرقی ندارد که چه کسی رئیس و چه کسی کارگر است و همه یک دستورالعمل را اجرا میکند.
همچنین در بیان این شبهات باید به چند موضوع دیگر هم توجه داشت
سفر حج مقدماتی دارد و یکی از این مقدمات پرداخت وجوهات کامل و رفع شبهات احتمالی مال با پرداخت خمس است و نباید فراموش کرد که این مبالغ هم برای مستضعفان و در راه اعتلای دین هزینه میشود. همچنین قربانی از دیگر واجبات حج است که این قربانیها هم بین فقرا توزیع خواهد شد.
بسیار جالب است که در روایات مختلف یکی از فوائد مهم فریضه حج، رفع گرفتاری و فقر از جامعه و همچنین توانگری افراد معرفی شده که از جمله این روایات، دو روایت زیبا و شنیدنی از امام صادق علیه السلام است که میفرماید:
«ندیدهام که چیزی همانند مداومت بر زیارت این خانه چنان سریع توانگری بیاورد و فقر بزداید»(امالی طوسی/694/1478) همچنین امام صادق علیهالسلام در پاسخ به عمار که عرض کرد من خودم را آماده کردهام که هرساله به حج بروم یا مردی از افراد خانوادهام را با هزینه خود به حج بفرستم، فرمودند: آیا بر این کار مصمم هستی؟ عرض کردم آری، فرمود اگر چنین است یقین داشته باش که ثروتت زیاد خواهد شد و تو را نوید توانگری میدهم»(ثواب الاعمال/70/40)
پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله به علی علیهالسلام فرمود: «تارک الحج و هو مستطیع کافر» هر توانمندی که حج را انکار و ترک کند، کافر است و کسی که امروز و فردا کند تا بمیرد، گویا یهودی و نصرانی از دنیا رفته است.(من لایحضره الفقیه، ج4، ص368) و (کافی، ج4، ص 265)
همچنین امیرالمومنین علی(ع) در وصیت خود به امام حسن(ع) میفرمایند: الله الله فی بیت ربکم لا تخلوه ما بقیتم فانه ان ترک لم تناظروا. خدا را! درباره خانه پروردگارتان در نظر داشته باشید تا هستید، آن را خالی نگذارید. زیرا اگر حج متروک شود نظر رحمت خدا از شما قطع خواهد شد. (اصول کافی، ج 7، ص 51؛) (نهج البلاغه، نامه 47)
سوال دیگری که باید از مطرحکنندگان این شبهه که «پول حج را به فقرا بدهید» پرسید این است که چطور میتوان باور کرد کسی که برای سفر حج وجوهات پرداخت میکند و با دادن خمس شبهات احتمالی مالش را برطرف میکند و خود را برای این سفر مستطیع میداند به فکر فقرا نباشد؟ چطور میتوان پذیرفت مسلمانی تکلیف اموالش را روشن کند، از دوستان و اقوام حلالیت بطلبد و درواقع به نوعی برای مرگ خود را آماده کند و پا به سرزمینی بگذارد که او را به یاد محشر و قیامت میاندازد، اما با دستگیری از نیازمندان برای آخرت خود زاد و توشه برندارد. اصلاً چنین فردی چرا باید به سفر حج با سختیها و مشقتهای فراوان برود؟
فراموش نکنیم براساس آمار رسمی تنها در یکسال یعنی در سال ۲۰۱۱، یک میلیون و 500 هزار ایرانی به ترکیه سفر کردهاند و براساس این آمار ایران رتبه چهارم ورود گردشگر به ترکیه را داراست که درآمد حاصل از حضور گردشگران ایرانی برای ترکیه در سال 2011 رقمی معادل یک میلیارد دلار اعلام شده است.
حال سوال اصلی این است که چرا هیچ فرد و یا گروهی خواستار تعطیلی این سفرها و صرف هزینههای کلان آن برای رفع محرومیت از جامعه نمیشود؟
از بیان این نکات که بگذریم موضوع حج دستور صریح خداوند است که آن را برای افراد مستطیع واجب کرده که در ادامه به شرح آن براساس آیه ۹۷ سوره مبارکه آلعمران میپردازیم.
متن آیه
فِیهِ ءَایَتٌ بَیِّنَتٌ مَّقَامُ اِبْرَ هِیمَ وَمَنْ دَخَلَهُ کَانَ ءَامِناً وَلِلَّهِ عَلَی الْنَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ اِلَیْهِ سَبِیلاً وَمَنْ کَفَرَ فَاِنَّ اللَّهَ غَنِّیٌ عَنِ الْعَلَمِینَ(۹۷)
ترجمه
در آن (خانه) نشانههای روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است و هر کس به آن درآید در امان است و برای خدا بر عهده مردم است که قصد حج آن خانه را کنند، هرکه توانایی این راه را دارد. و هر کس کفر ورزد (و به حج نرود، بداند که) همانا خداوند از همه جهانیان بینیاز است.(۹۷)
نکات
مکّه و کعبه، نمایشگاهی از قدرت و نشانههای الهی و تاریخ آن مملوّ از خاطرات و سرگذشتهای است که توجّه به آنها درسآموز و عبرتانگیز است. در ساختن آن ابراهیم علیهالسلام بنّایی، و اسماعیل علیهالسلام کارگری میکردند. سپاهیان فیلسوار ابرهه که به قصد ویرانی آن آمدهاند، به قدرت الهی توسط پرندگان ابابیل نابود شدهاند. دیوار آن به هنگام تولّد علیّ علیه السلام برای مادرش شکافته میشود تا در داخل آن نوزادی متولد شود که در آیندهای نه چندان دور بتهای داخل آن را فرو ریزد. بلال، برده سیاهپوست حبشی در برابر چشمان حیرتزده اشراف مکّه بر بالای آن اذان میگوید و روزی نیز میرسد که آخرین حجّت الهی به دیوار آن تکیه زده و ندای نجات انسانها را سر میدهد و عالم را به اسلام دعوت میکند.
مکّه، شهر امن الهی است که هر کس در آن وارد شود، در امان است. حتّی اگر جنایتکار وارد مسجدالحرام شود، نمیتوان متعرّض او شد، تنها میتوان او را در مضیقه قرار داد تا خود مجبور به خارج شدن شود.(کافی، ج4، ص 226)
در کنار کعبه، مقام ابراهیم است. به گفته روایات، مقام ابراهیم سنگی است که به هنگام ساختن کعبه و بالا بردن دیوارهای آن، زیر پای ابراهیم علیه السلام قرار داشت و اثر پای آن حضرت بر روی آن مانده است. بقای این سنگ و اثر پا روی آن، از قرنها پیش از عیسی و موسی علیهما السلام با آن همه تغییر و تحوّلی که در کعبه و اطراف آن در اثر حملهها، سیلها وخرابیها بوجود آمده، خود نشانهای از قدرت الهی است.
استطاعت مالی برای حج لازم نیست از خود انسان باشد، بلکه اگر کسی دیگری را میهمان کند، یا هزینه حجّ او را بپردازد، او مستطیع شده و حج بر او واجب است.(کافی، ج4، ص 266)
شخصی از امام صادق علیه السلام درباره «مَن دخله کان آمنا» سوال کرد: حضرت فرمودند: کسی که این خانه را قصد کند و بداند که این همان خانهای است که خداوند رفتن به آنرا فرمان داده، و اهلبیت علیهمالسلام را نیز آنگونه که باید بشناسد او در دنیا و آخرت در امان خواهد بود.(کافی، ج4، ص540)
پیامها
در خانه خدا، نشانههای روشن بسیار است. نشانههای قداست و معنویّت، خاطرات انبیا از آدم تا خاتم، مطاف بودن برای انبیا و قبلهگاه برای همه نمازگزاران. «فیه آیات بیّنات»
ابراهیم علیهالسلام مقامی دارد که جای پای او، به مکّه ارزش داده است. «مقام ابراهیم»
برخلاف تفکّر وهابیّت، اگر جماد در جوار اولیای خدا قرار گیرد، قداست مییابد. «مقام ابراهیم»
از امتیازات اسلام آن است که یک منطقه از زمین را منطقه امن قرار داده، تا ضعیف و قوی در کنار یکدیگر مجتمع شوند. «مَن دخله کان آمنا»
واجبات، یک نوع تعهّد الهی برگردن انسان است. «وللّه علیالنّاس حِجّالبیت»
حج، باید خالصانه و تنها برای خدا باشد. «للّه علی النّاس حِجّ البیت»
تکلیف و وظیفه، به مقدار توان است. توان فرد از نظر مالی و بدنی، و فراهم بودن شرایط بیرونی. «من استطاع الیه سبیلاً»
استطاعت شرط حج است. (کافی، ج4، ص 267) «من استطاع الیه سبیلاً»
انکار حج و ترک آن، سبب کفر است. «و من کفر»
فایده انجام دستورات الهی، به خود انسان برمیگردد و گرنه خداوند نیازی به اعمال ما ندارد. «فان اللّه غنیّ عن العالمین»
خداوند دعوت میکند، ولی منّت نمیکشد. «وللّه علی النّاس حِجّ البیت... و من کفر فانّ اللّه غنیّ عنالعالمین»